نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





درد و دلام سر میخورن آروم به روی گونه هام

 

درد و دلام سر میخورن آروم به روی گونه هام

 

فایده نداره گفتنه قصه ی این درد دلام

 

همش میگم به این دلم که یکمی طاقت بیار

 

خسته شدم تموم نشد شب های سخت انتظار

 

داشتن غم توی دلا دیگه یه چیز عادیه

 

دعای مردم از خدا فقط یه چیز مادیه

 

دلتنگی هام تو این شبا نشونه بی قراریمه

 

این که دیگه نبینمت اول بد بیاریمه

 

ساده گذشتن از دلت سخته برام تو این شبا

 

باشه برو منم تورو میسپرمت دست خدا

 

آروم میام کنار تو کنار خاطراتت

دستاتو از دور میگیرم آروم میشم با یادت


[+] نوشته شده توسط حجت در 1:5 | |







قاصدک غم دارم،


قاصدک غم دارم،

غم اوارگی و در به دری،غم تنهایی و خونین جگری

قاصدک وای به من،همه از خویش مرا می رانند

همه دیوانه ودیوانه ترم میخوانند.

مادر من غم هاست،مهد و گهواره ی من ماتم هاست.

قاصدک دریابم!روح من عصیان زده و طوفانیست

آسمان نگهم بارانیست.قاصدک غم دارم

غم به اندازه سنگینی عالم دارم.

قاصدک غم دارم غم من صحرا هاست

افق تیره او ناپیداست.قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی

و به تنهایی خود در هوس عیسایی

و به عیسایی خود،منتظر معجزه ای غوغایی.

قاصدک زشتم من زشت چون چهره ی سنگ خارا

زشت مانند زال دنیا.

قاصدک حال گریزش دارم

می گریزم به جهانی که در ان پستی نیست

پستی و مستی و بدمستی نیست

می گریزم به جهانی که مرا ناپیداست

شاید ان نیز فقط یک رویاست!!!

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 1:0 | |







مگر این عشق چه سوزی ست

 

مگر این عشق چه سوزی ست مگر این عشق چه سازی ست  

مگر این عشق چه درد و رنج و چه عذابی ست!...  

که چنین مانده به رویم که چنین رفته به سویم

که چنین مانده درون دلم و مانده درونم ... 

مگر این عشق چه رقصی ست مگر این عشق چه شرابی ست

 

مگر این عشق چه سراب و چه جواب و چه خیالی ست!... 

که چنین کرده جنونم، که چنین برده صبورم، 

که چنین کرده سبویم، روان است بسویم ..  

چه کنم مانده درونم، چه کنم خسته گلویم 

چه کنم دیده ی من رفته ز رویم!... 

مگر این عشق چه دارد خبر دل ندارد  

که چنین دل ز کفم برده به غارت ... 

مگر این عشق چه جایی ست مگر این عشق چه خوابی ست 

که دلم را زده است نام دگر، این دگر چیست؟... 

مگر آرام ندارد مگر او تاب ندارد 

که چنین می تپد و می رود و می شود و حسب ندارد؟!... 

دگر انگار تو رفتی که دلم عشق ندارد، 

نگو تنها نگو شبها دراز است ...

که دلم در سفر عشق دلت مانده، چه راز است 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:22 | |







بـــاران پاییـــزی

امـــــروز...

        بـــاران پاییـــزی

 

              تمام وقت و خستگی ناپذیر باریـــد

 

 

                                 رقیب خــوبـی بـــــود

                     

    امـــا...

او هم کـــم آورد.

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:10 | |







ی کاش می دانستی عشق من برای تو

ی کاش می دانستی عشق من برای تو

بارانی بود در بهت زمین تشنه غربتت

پرواز پروانه ها بود

بر روی ساقه های مهربان گندمزارت

ای کاش می دانستی عشق من

پشتوانه هزار کندو بود

بر هزاران گرده افشانی

در میان تنهایی مزرعه آفتابگردانت

ای کاش می دانستی چشمان مهربان این من عاشق

توان دستانت بود در هنگام نوازشها

قدرت پاهایت بود

در هنگام راه رفتن ها

تو خورشید بودی تو ماه بودی

در فراسوی مرزهای نامهربانی

تو صداقت عشق بودی برای من


تو ندانستی قناری تنها آواز نمی خواند

تنها می گرید

قناری تنها می میرد...


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:37 | |







می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم

دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه .. خوشحال شدم شنیدم..

پسر: ممنون...انشالله قسمت شما..

دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟
...
پسر: چی می خوای؟

دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟

پسر: چرا؟ می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟

دختر: نه.. آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:52 | |







درد


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:17 | |







عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد، اگر نقطه اش بالا بود...


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:8 | |







بی خیال است

 بی خیال است ... خیلی بی خیال !!!همان کسی  که تمام خیال من است

کارت پستال درخواستی طراحان

عاشق که میشوی نا آرام میشوی ، گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه، گاهی آرام ، گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترینهیچ کسی رو نداری حتی برای درد و دل کردن و حرف زدن... تنها غم میماند کنارت و تنهایی و ...آنقدر خـــسته ام که حاضرم ســـرم را روی تک...

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:25 | |







چرا یه باره برات غریبه شدم

چرا یه باره برات غریبه شدم

 

تا دیروز میگفتی عشقت منم فقط

 

حالا چی شده منو نمیشناسی

بگو پای کی اومده این وسط

 

کی میخواد جای منو بگیره

بگو کی برات جز من میمیره

 

حتما یه چیزیش از من سره

که دیگه دیدنم دلت رو زده

 

 

 

حالا دیگه برات شدم غریبه

اما اون غریبه برات عزیزه

به من بگو تو روزای سخت

جز من کی دستاتو میگیره

 

 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:50 | |







منو رها کرد به حال خودم

از دلم خرابه ای بیش نمونده

بن بست زندگی من همین جاست

نه مال من میشه نه فراموشم

برای من همین جا ته دنیاست

 

منو رها کرد به حال خودم

مثل تکه چوبی روی موج دریا

ازخودش نپرسیدعاقبتم چی میشه

منو فروخت به زرق و برق دنیا

 

برو با همون دیگران دنیا رو بگرد

از یادت میره دلت با من چه کرد

 تو برام مثل یک رهگذر بودی

رفتی به سلامت،اما دیگه برنگرد

 

کارت پستال درخواستی طراحان

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:29 | |







سلام مــاهٍ مـــن!

کارت پستال درخواستی طراحان


 
سلام مــاهٍ مـــن!
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..احوال مهتابیت چطور است ؟!چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شوی …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمان و باش !ماه من !مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان ...
خلاصه کنم بهانه یٍ ماندنم مراقبٍ
عشــقٍ من باش

[+] نوشته شده توسط حجت در 16:40 | |







یک نفر در دل شب

 


یک نفر در دل شب

یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی هاست

یک نفر همسفر سختی هاست

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد

ما همه همسفر و رهگذریم

آنچه باقیست ، فقط خوبی هاست


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:39 | |







ای بینوا که فقر تو تنها گناه توست

ای بینوا که فقر تو تنها گناه توست
در گوشه ای بمیر که این راه ، راه توست

این گونه گداخته جز داغ ننگ نیست
وین رخت پاره دشمن حال تباه توست

در کوچه های یخ زده بیمار و دربدر
جان میدهی و مرگ تو، تنها پناه توست

باور مکن که در دلشان میکند اثر
این قصه های تلخ که در اشک و آه توست

اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار
تا بنگری که چشم همه عذرخواه توست


در حیرتم که از چه نگیرد درین بنا
این شعله های خشم که در هر نگاه توست


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:36 | |







یک طرفه به قاضی نرو

اگر نمی دانی ، از من بپرس.

اگر قبول نداری ، با من بحث کن.

اگر دوست نداری ، به من بگو .

اما هیچوقت در مورد من

یک طرفه به قاضی نرو

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 18:3 | |







خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

که تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد

لب تو ميوه ي ممنوع ولي لب هايم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغي همه جا گشتم و گشتم در شهر

هيچ کس، هيچ کس اينجا به تو مانند نشد

هر کسي در دل من جاي خودش را دارد

جانشين تو در اين سينه خداوند، نشد

خواستند از تو بگويند شبي شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند ،نشد 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:53 | |







عمری تلف میکنیم

عمری تلف میکنیم
برای کسانی که
ارزش ثانیه ای را هم ندارند


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:12 | |







وقـتـي


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:9 | |







یه روزایی خیلی دلم می گیره برای خیلی چیزا
برای خاطره ها
برای روزای رفته
برای عمری که رفته
برای عروسک بچگی هام
برای مدرسه
برای بازی های کودکانه
برای تک تک روزا که دارن جوونیم رو با خودشون می برن و امان ایستادنم نمیدن
انقدر دلم می گیره که میخوام برم یه جای دور، دور، دور
یه جاییکه راحت بتونم اشک بریزم
یه جاییکه بغض تو گلوم رو فریاد بزنم
یه جاییکه به خودش نزدیک تر بشم و بهش بگم خسته شدم
خسته از همه چی از همه دنیا
بگم خسته شدم ولی لااقل هوامو داشته باش تا کم نیارم
تو که نزدیکی بهم حتی از رگ گردنم نزدیک تر بازم هوامو داشته باش

بازم دستامــــــــــو بگیـــــــر
میدونم فقط خودتی که بهم آرامـــــــش میدی...

 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:56 | |







ماهی

ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه

تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش، نمیتونست بگه

دست کردم تو آکواریوم درش آوردم،

شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن،

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو،

اینقد بالا و پایین پرید خسته شد خوابید،

دیدم بهترین موقعست تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
ولی الان چند ساعته بیدار نشده،

یعنی فکر کنم بیدار شده،

دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب.

این داستان رفتار بعضی از آدم هایی ست

که کنارمونن، دوسشون داریم و دوستمون دارند

ولی ما رو نمی فهمند،

و فقط تو دنیای خودشون دارن بهترین رفتار رو با ما می کنن.


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:52 | |







می خواهم بخوانم تابودن را احساس کنم

 

میخواهم بنویسم تابدانند که بودم!

 

نمی دانم آمده ام که تنها آمار زنده ها رابیشتر کنم

 

یا آمده ام که باشم...

 

تنها میدانم که آمده ام وبرای بودن باید تلاش کرد

 

تابودن رابه اثبات رسانی...

 

دوس دارم همراهم باشی

 

حتی اگر قرن ها ازمن فاصله داری

 

من حست میکنم!همینجا...درلابه لای کلمات ام هستی...

 

من ازتنهایی می هراسم...

 

کنارم بمان تا لا اقل به توبفهمانم

 

که هستم...


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:48 | |







Avazak_ir-Love651.jpg

دلم تنگ کسی ایست

 

نگاهم دنبال کسی ایست

 

کسی که من اورا

 

در اشک میبینم

 

کسی که من اورا

 

 در نفس هایم حس میکنم

 

و من در هر نفس حس میکنم

 

دل تنگ او می شوم


و اشک می ریزم برای دیدنش


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:44 | |







 

چقـــــدر باید بگـــذرد؟؟

تا مـن در مــــرور خـاطراتــــم

وقتــــی از کنار تــو رد می شـــوم.

تنـــم نلـــــــرزد،،،

بغضــم نگیــــــــرد


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:51 | |







 

عادت ندارم درد دلم را ،

 

 به همه کس بگويم.... 

 

 پس خاکش ميکنم زير چهره ي خنـدانم....

 

 تا همه فکر کنند

 نه دردي دارم و نه قلبي

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:38 | |







وقتی نگاهت غمگین است قطره های پشت شیشه هم بغض می کنند…………نگاهت بی آواز است حتی باران هم شوقی برای بارش ندارد……..وقتی لبخندت ماتمکده ی چشم های بارانی ات می شود چکاوک حتی در باران هم می میرد……………وقتی نگاه زیبایت بی باران است دیگر آمدن بهار هم بهانه ای می شود برای فصل ها…………مگر میشود غریب باران غم نگاهت را ت…حمل کند و آن را به تنهایی به دوش بکشد؟ وقتی صدای نگاهت دیگر مرا صدا نمی کند………..دیگر هیچ بهانه ای برای لبخند نگاه من نیست………………بگذار حداقل غم غمگینی نگاه تو را به دوش باران بکشم……….می دانم نمی خواهی ولی بگذار سهیم غمگینی نگاهت باشم……………صدای نگاهم که برای غم چشمانت می گرید پیشکش نداشتن من در دل بی انتهایت

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 13:32 | |



صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 112 صفحه بعد